خدا پیوندها را دوست دارد شب پیوند گلها، شام قدر است شب قدری که فخر هر رسول است دو معصوم و دو بی همتا، دو یکتا دو نور کامل و بی کفو و مانند خدا شاد است و جمع قدسیان، شاد که شد انگیزۀ خلقت، محقَّق چه بوده وعدۀ حق؟ خاتمیت خدا با ازدواج این دو سرور که موعود خدا گردد تولد که گردد وارث حق تا قیامت نبودی گر برای عترت پاک نمیشد گر که این پیوند ، ایجاد خدا میخواست، در عرش اراده مطــــهر اهلبیتـــی آســــمانی خدا میخواست در این جانشینی که باشد بینیاز از هر سقیفه مطهر اهلبیتی جاودانه نمیشد گر که این وصلت، گزینش ز امشب در جهان، پرشورتر نیست شبی در طول عمر نسل آدم نگشته مستتر ، از جام وحدت دمی هرگز نبوده عرش انور کنون که آفرینش غرق مستی است بیا ساقی ز نو مستم کن امشب کنون که قدسیان آئینهدارند پر از جام تجلی کن وجودم بُود این شب ز قدر و رتبه، در صدر خدا با جلوههای عشق و مستی و من هم میل شام و خامه دارم ! چه دعوتنامهای بهتر ز داغ است اگرچه مُذنب و نالایقم من و میخواهم به رسم بزم پیوند اگرچه کلبۀ مولا گلین بود بجز اشکی برای عرشبوسی خدایا ای خداوند تبارک |
|
گل لبخندها را دوست دارد و سرشار از شفاعت، جام قدر است شب پیوند حیدر با بتول است دو محبوب و عزیز حقتعالی دو عبد صالح و پاک خداوند ملائک در زمین و آسمان، شاد و ظاهر شد در عالم، وعدۀ حق و آغاز امامت در شریعت به عالم کرده اهدا نسل کوثر و دین را زنده سازد با تفقد و سازد دولت عشق و عدالت نمیشد خلق هرگز چرخ و افلاک همه، ارث رُسُل میرفت بر باد بسازد بهر خود یک خانواده معلمهای عشق و مهربانی ولایت را کند حِصن حَصینی و والاتر ز هر شاه و خلیفه و حاکم بر امورات زمانه عبث میشد نظام آفرینش ز این لیله، شبی پرنورتر نیست نباشد برتر از امشب در عالم ز جشن سبز امشب، روح خلقت ز گلباران امشب، پر شعفتر و دین عرشیان، زیباپرستی است و با هر لاله همدستم کن امشب و حوران ساقدوش این دو یارند که جز مستی نجوشد در سجودم و برتر از هزاران لیلةالقدر ولیمه میدهد امشب به هستی برای اینکه دعوتنامه دارم کزان روشن، دلم، چون چلچراغ است به جان این دو سرور، عاشقم من گلی اهدا نمایم بر خداوند برای فاطمه، عرش برین بود ندارم هدیهای در این عروسی به تو پیوند انوارت ، مبارک |
والسلام - محمد حسین صادقی - زرقان فارس