امامزاده شاهزاده قاسم زرقان

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و رحمه الله و برکاته
یا باب الحوائج ، یا موسی ابن جعفر
امامزاده شاهزاده قاسم زرقان

زیارت امامزاده شاهزاده قاسم علیه السلام
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّیِّدُ الشَهیدُ الزَّکِىُّ الطّاهِرُ الْوَلِىُّ وَالدّاعِى الْحَفِىُّ اَشْهَدُ اَنَّکَ قُلْتَ حَقّاً وَ نَطَقْتَ حَقّاً وَ صِدْقاً وَ دَعَوْتَ اِلى مَوْلاىَ وَ مَوْلاکَ عَلانِیَهً وَ سِرّاً، فازَ مُتَّبِعُکَ و َنَجى مُصَدِّقُکَ وَ خابَ وَ خَسِرَ مُکَذِّبُکَ وَالْمُتَخَلِّفُ عَنْکَ، اِشْهَدْ لى بِهذِهِ الشَّهادَهِ لاَکُونَ مِنَ الْفائِزینَ بِمَعْرِفَتِکَ وَ طاعَتِکَ وَ تَصْدیقِکَ وَ اتِّباعِکَ وَالسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدى وَ ابْنَ سَیِّدى اَنْتَ بابُ اللّهِ الْمُؤْتى مِنْهُ وَ الْمَاْخُوذُ عَنْهُ ، اَتَیْتُکَ زائِراً وَ حاجاتى لَکَ مُسْتَوْدِعاً وَ ها اَنَا ذا اَسْتَوْدِعُکَ دینى وَ اَمانَتى وَ خَواتیمَ عَمَلى وَ جَوامِعَ اَمَلى اِلى مُنَتَهى اَجَلى اِن شاءالله.
َالسَّلامُ عَلَیْکَ یا شاهزاده قاسم وَ رَحْمَهُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
-----------------------------------------------------------------------
با نام خدا و عرض سلام خدمت عاشقان اهلبیت و زُوار محترم حضرت شاهزاده قاسم
ضمن قبولی طاعات و عبادات و زیارات شما خواهشمندیم عکسها و خاطرات و دلنوشته های خود را به ایمیل hodhodzar@gmail.com
صادقی ارسال فرمایید تا با نام شریف خودتان در سایت قرار گیرد
والسلام- خادم سایت : صادقی 09176112253
----------------------------------------------------------------------------
شماره حسابهای آستانه امامزاده شاهزاده قاسم – زرقان
تحت نظر اداره اوقاف و امور خیریه ناحیه 3 شیراز،
جهت واریز هدایا و نذورات عاشقان اهلبیت علیهم السلام
امور عمرانی 4035-7017-9978-6037
امور فرهنگی 3920-7017-9978-6037
امور مدیریتی 4142-7017-9978-6037
نذور ضریح 3813-7017-9978-6037

طبقه بندی موضوعی
دوشنبه, ۹ دی ۱۴۰۴، ۱۱:۲۱ ب.ظ

شعری در مدح حضرت جواد الائمه علیه السلام

هوالجمیل
سیمرغ حقیقت
در مدح و منقبت حضرت امام محمد تقی ، جوادالائمه (ع)

رضا چون شد شهید از راه کینه - جوادش ناخدا شد در سفینه
همه گفتند شیعه در زوال است - که سالارش امامی خردسال است
که شیعه غرق جهل و بیسوادی است - چرا؟ چون طفلکی بر شیعه هادی است
بپا کردند بحران عقیده - و خندیدند بر این نو رسیده
که طفلان را نباشد عقل چون پیر - ندارد رهبر نُه ساله تدبیر
نباشد با خبر از هیچ رازی - کنون باید کند در کوچه ، بازی
روان شد شایعات و مکر دشمن - چو سیلابی سیه در کوی و برزن
لعیـن ابن لعین مأمون ملعون - که بود او را حکومت، ریشه در خون
برای ذلت و سرکوب مولا - فراهم کرد بزمی پر معما *
بپا شد مجلس فخر و تکبر - که تا سازد تشیع را تمسخر
به رأی کاملان علم و بینش - سؤالات غریبی شد گزینش
سؤالی کرد از او یحیی ابن اَکثَم - که در درس قضاوت بود اعلم
بگفتا : «حکمِ صیدِ در حرم چیست؟» - جوابش داد : صیاد حرم کیست؟
بگو در روز یا شب صید کرده؟ - بگو آزاده بوده یا که برده؟
مُکلف بوده یا نابالغ ، آن فرد؟ - و صیاد حرم زن بوده یا مرد؟
گرسنه بوده یا با مال و تمکین؟ - مداوم بوده صیدش یا نخستین؟
به این فعل حرامش بوده جاهل؟ - و یا بوده‌ست عالم بر مسائل؟
برای خود نموده صید یا غیر؟ - ز کار خود پشیمان گشته یا خیر؟
بگو در عُمره بوده یا تمتع؟ - جوابم ده تو ای خصم تشیع
سؤالات دگر هم مانده باقی - بده پاسخ اگر اهل وفاقی
*****
بشد مجلس ز عجز خود پریشان - گرفت انگشت حیرت را به دندان
سپس آن رهبر نه سالۀ دین - بیان فرمود ، خود ، احکام آئین
پس از طرح تمام احتمالات - یکایک داد پاسخ بر سؤالات
سپس مولا ز یحیی پرسشی کرد - که اشک عجز مجلس را در آورد
چو یحیی باز ماند از حل مشکل - امام آمد به تشریح مسائل
چنان در شرح آن، مشکل‌گشا شد - که یاد از مجلس بحث «رضا» شد
بشد مأمون خجل از حیله‌ی خویش - بزد یحیی ابن اکثم بر سر و ریش
بگفت ایکاش با این بخت ناشاد - مرا مادر در این دنیا نمی‌زاد
که اینسان خِفَت و خواری پذیرم - روا باشد اگر اکنون بمیرم
چرا مثل پشه با صد منیّت - شدم همبال سیمرغ حقیقت
ز نو فرمود امام جن و انسان - نخواندی تو مگر آیات قرآن؟
برو با دقت ای یحیی ابن اکثم - بخوان تو سوره پُر راز مریم
که با اذن خدا عیسی و یحیی** - به خُردی یافتند اسرار اسما
نبوت شد عطا در خردسالی - به آن یاران ذات ذوالجلالی
پس از این معجز ناب ولایت - ز هم پاشیده شد آن بزم نخوت
*****
امامت، اکبر و اصغر ندارد – ولایت، مکتب و دفتر ندارد
«ولی» وصل است بر علم خداوند - «ولی» با علم مطلق خورده پیوند
«ولی» با اذن حق باشد سخنور - چه در گهواره باشد، چه به منبر
«ولی» دارد به کف راه سماوات - که باشد سینۀ او عرش آیات
«ولی» بخشد به جسم زندگی ، جان - که جانش متصل باشد به جانان
*****
بیا ای دل رویم امشب گدائی - به عرش «جود» این ذات خدائی
جواد آئینۀ «جود» الهی است - و در عرش خدا در پادشاهی است
سخاوت ، ریزه‌خوار خوان مولاست - زمین و آسمان ، مهمان مولاست
بُود آئینه‌دار دین احمد - و باشد نام زیبایش محمد
چو جودش بیحساب و بی عداد است - به اذن حق ، ملقب بر جواد است
ز فرط زهد و تقوا ، او تقی شد - و معشوق دل هر متقی شد
کلید گنج عرفان و صفا اوست - طبیب قلب مظلوم رضا اوست
به هر چیزی که شاد از آن ، جواد است- وجود حضرت معصومه شاد است
چو کوثر ، هدیه از سوی خدا بود - که تنها میوۀ باغ رضا بود
به درگاهش همه عالم غلام است - که جود او روان بر خاص و عام است
به این باب‌الحوائج ، بارالها - روا فرما همه حاجات ما را
والسلام
پی نوشت : * با الهام از روایتی به نقل از کتاب ارشاد شیخ مفید، باب امام جواد
** آیه 12 سوره مریم : «به یحیی در همان سن کودکی نبوت عطا کردیم» و آیه30 سوره مریم «عیسی در گهواره گفت : همانا من بنده خاص خدایم که مرا کتاب آسمانی و شرف نبوت عطا فرمود.»
ارادتمند و ملتمس دعا : محمد حسین صادقی، زرقان فارس
دانلود صلواتی کتاب کوثریه : www.hodhodiran.ir
۰۴/۱۰/۰۹
Sadeghi Mohammad Hossein

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی