بودجه شبکه منحوس تعطیل شده من و تو، به جیب چه کسانی خواهد رفت
با سلام و عرض ادب خدمت خوانندگان محترم، جواب بسیار مهم پرسش بالا و چندین نکته مرتبط دیگر را اینجا بخوانید...
با سلام و عرض ادب خدمت خوانندگان محترم، جواب بسیار مهم پرسش بالا و چندین نکته مرتبط دیگر را اینجا بخوانید...
بسم الله الرحمن الرحیم
در حق بشر هیچکس این داد نکرد * تاریخ بجز تو از کسی یاد نکرد
در کل جهان کسی ز سرمایه خویش * اینقدر کنیز و برده آزاد نکرد
جود و کرم و بزرگواری داری * اندیشهی ضد بردهداری داری
هرچند هزار برده کردی آزاد * صد خیل غلام افتخاری داری
ای شاه مرا اسیر صیاد مکن * جز با قفس عشق ، مرا شاد مکن
آزاد نمودهای بسی برده ،ولی * من را به رضا ببخش و آزاد مکن
ای شاه دلم ز تو بسی کام گرفت * هر ساله به مژدهای ز تو جام گرفت
تبریک به تو ، که روز میلاد رضا * هرکس به تو مژده داد ، اَنعام گرفت
ای حاتم اهلبیت عصمت ، تبریک * ای میر و علمدار امامت ، تبریک
میلاد رضا و خواهرت معصومه * در این دههی فجر کرامت ، تبریک
والسلام – محمد حسین صادقی (غلام) – زرقان
8/8/88
به نام خدا ، با سلام و عرض ادب
این مطلب نیاز به تصحیح و ویرایش دارد. ارادتمند : هدهد
بسم الله الرحمن الرحیم
وکل شیءٍ أحْصَیْنَاهُ فى امام مبین ١٢٠ / یس. وکل شئی أحصینا کتابا - ٢٩ / نباً
احصینا یعنی ما احصا می کنیم. احصا یعنی آمار
آیه اول طبق ترجمه مرحوم الهی قمشه ای چنین است:
ما مردگان را باز زنده گردانیم، کردار گذشته و آثار وجودی آینده شان همه را در نامه اعمال آنها ثبت گردانیم، در لوح محفوظ خدا یا قلب امام خلیفة الله آشکارا همه را به شمار آورده ایم.
ترجمه آیه دوم : آنها به حقیقت ایمان به روز حساب نداشتند، و آیات ما را از فرط نادانی سخت تکذیب کردند و حال آنکه حساب هر چیز را ما در کتابی احصا کرده ایم...
دو آیه فوق نشان از ثبت و ضبط تمام اعمال انسانها دارد اما نکته مورد بحث اینجاست که چرا در آیه اول از کلمه امام استفاده شده.
کلمه احصیناه دو بار در قرآن آمده، در همین دو آیه، و کتاب وامام معنی شده اند.
در آیه اول انسان انتظار دارد که خداوند به جای کلمه امام از کلمه کتاب مبین استفاده می کرد ولی از آنجا که تمام کلمات و حروف قرآن کریم براساس یک نظم و مهندسی خاص الهى بوجود آمده، کلمه رازناک امام در آیه اول حکایت از اسرار بزرگی دارد.
امام در زبان و فرهنگ عربی به معنای پیشوا و رهبر و زعیم و جلودار و سر کرده و مسئول است و در هر حال معنای «کتاب» ندارد. در ترجمه الهی قمشه ای نیز به عنوان به عنوان قلب امام آشکار، خلیفة الله، معنا شده است.
آیا تمام اعمال انسانها در قلب رهبر و امام معصوم و یا پیامبر اسلام ثبت و احصا می شود؟
آیا قلب امام معصوم احصاگر کلیه اعمال مثبت و منفی مردم است؟
آیا قلب نازنین امام کتاب مقدرات هستی است. آیا منظور از امام، شخص است؟ همانگونه که منظور از کتاب کتاب معمولی و کاغذ و دفتر نمیتواند باشد، شاید امام هم شخص نباشد. شاید هم قلب امام زمان و عصر باشد. به هر حال، در این نکته شکی نیست که تمام اعمال انسانها در جانی ثبت و ضبط می شود و به خودشان بر میگردد. و انسانها در دنیا و آخرت نتیجه اعمال خود را می بینند ولی آن لوح محفوظی که تمام کارها را ثبت میکند و یا در آن ثبت میشود برای عقل آنها قابل فهم نیست ولی وجود دارد و ذرة المثقالی از دید او پوشیده نیست.
لطفاً نظر شریفتان را ارسال فرمائید
عزیزان علاقمند می توانند کتاب عَنقای لاهوت، درباره ارتباط زرقان و سید نسیمی را از اینجا بصورت صلواتی دانلود و مطالعه فرمایند. 160 صفحه در قطع وزیری، مصور، نشر هدهد، چاپ اول، تابستان 1397
والسلام – ارادتمند : محمد حسین صادقی – مدیر انتشارات هدهد، آثار دیگر صلواتی هدهد
هوالجمیل
احتراق
بمناسبت ایام جانسوز محسنیه و غصب حق امامت و تبدیل آن به سلطنت منحوس اموی.
تا قلب کلبه در اثر احتراق سوخت
کوچکترین ستارهی حق در محاق سوخت
آئین جاهلیت عُظمی شروع شد
آئین وحدت از شرر انشقاق سوخت
محصول عمر کل رسولان به باد رفت
تا حاصل تلاش نبی از نفاق سوخت
از لشکر اُسامه گروهی گریختند
کز ذکر نامشان دلم از اختناق سوخت
تا مصطفی رها شد از این خاکدان تنگ
دریای صبر دختر او از فراق سوخت
رازی شنید از پدرش وقت مرگِ او
کز استماع آن دلش از اشتیاق سوخت
تنها نه مدعی نشد آگه ز راز او
گوش فرشته نیز در آن استراق سوخت
تسکین قلب فاطمه بود آن رموز ، لیک
مولا ز پیش بینی آن اتفاق سوخت
آن اتفاق تلخ پس از رحلت نبی
رخ داد بی درنگ و جنان را رواق سوخت
تا شعلههای غصب بر «آن در» زبانه زد
متن غدیرنامهی روز وثاق سوخت
تنها نه عهدنامه که موضوع عهد نیز
در آذرخش فتنهی یومالطلاق سوخت
سقفی جدا نمود زمین را ز آسمان
زان پس بشر به حسرت آن ارتفاق سوخت
زان پیش از سما به زمین فیض میرسید
بعد از سقیفه ، ارض ، از این افتراق سوخت
تا در سقیفه ، علت خلقت ، کنار رفت
دوزخ پدید گشت و «طباقاً طباق» سوخت
دوزخ چو دید هیمهی افکار ارتجاع
«هَل مِن مَزید» گفت و از این ارتزاق سوخت
بعد از سقیفه ، گشت زمین عاق آسمان
تا روز حشر هر بشر از آه عاق سوخت
آتش فرا گرفت تمام زمانه را
آنسان که جنگلی ز دم یک اجاق سوخت
آتش نسوخت خشک و تر فرشیان فقط
عرش بلند مرتبه را سقف و ساق سوخت
سقفی که گشت حائل بین سما و ارض
در زیر آن برای ابد ، اتفاق سوخت
آن آتشی که در دل شورای غصب بود
بیرون جهید و کلبهی اهل وفاق سوخت
آتش گرفت قلب تمام فرشتگان
تا در بهشت ، کوثر مهر و صداق سوخت
شورای غصب حق علی را چنان گرفت
کز درک آن جفا ، پر و بال بُراق سوخت
تا گفته شد که حذف علی راه توسعه است
عالم از این تَفَلسُف پر طمطراق سوخت
تا رخ نمود فتنه چنان پارههای شب
قرآن به روی نیزهی آل چماق سوخت
شد ذوالفقار حبس به زندان مصلحت
اما ز هجر حیدر و آن صبر شاق سوخت
در آتش سقیفه ، پس از بیت فاطمه
گلخانههای دختر او در عراق سوخت
از باتلاق ترس و ریا و سکوت خلق
آتش جهید و خلق در آن باتلاق سوخت
تاریخ ، بی تفاوت از این ماجرا گذشت
جغرافیای وحدت از این اشتقاق سوخت
من سوگوار دولت سبز جهانیام
کز کثرت جنایت اهل شقاق سوخت
آخر ، به یُمن دولت مولایت ای (غلام)
جبران شود هر آنچه در آن احتراق سوخت
والسلام
محمد حسین صادقی (غلام)
قم – ربیعالاول 1425