سر فصل های روضهٔ عشق و عطش ۴
بسم الله الرحمن الرحیم
۱
هیچ کاری بی دلیل و حکمت نیست
آن عطش در حد مرگ من و شاعر شدنم و ان نجات معجزه آسا هم حتماً دلیل و حکمتی داشته و در آن احوال حتماً نیرو(ها)ئی غیبی مرا بر این کار وا می داشته....شرح در کتاب سرابهای سبز...
چهل سال فکر میکردم همه عطش را به اندازه من میفهمند،
چل سال است نفهمیدم حکمت جنگ تحمیلی و آن عطش مرگبار و از دست دادن مشاعر و شاعر شدن من و زنده ماندنم چه بود،
اتفاقی که برای من افتاد شاید برای کمتر کسی در جهان اتفاق افتاده باشد..
و اگرچه بارها آن را تعریف کرده و نوشته ام و همیشه آن را در تخیل و تفکر خودم به عاشورا پیوند زده ام ولی ارتباطش را هیچگاه برای دیگران شرح و بسط نداده ام تا امسال که بصورت تصادفی، تفاوت ظاهری تشنگی و عطش را با توجه به تجربهٔ عطش جنگی خودم، در مجلسی بیان کردم و دیدم که چقدر مشتاق دارد و چقدر برای همه تازگی دارد..
و چقدر الهام بخش و تفکر برانگیز است..
لذا حالا فکر می کنم که آفرینش و طبیعت، چهل سال پیش امانتی به من سپرده و مسئولیتی به من عطا کرده که باید به آن را به انجام و فرجام برسانم که همانا تبیین عطش مولاست در حد تجربه و فهم و درک و دردم...
۲
جاهای نامناسب روضه و مجلس و مداح را به خودت تحمیل و تحمل کن تا مقربتر شوی
۳
وقتی کسی اشک می ریزه تِشنَش میشه
وقتی کسی تلاش میکنه و عرق میریزه تشنش میشه
وقتی کسی بدنش زخم میشه و خون ازش میره تشنش میشه
وقتی کسی داغ میبینه شدیداً تشنش میشه و ممکنه از هوش بره، چون این داغ همراه با اشک و تلاش و ناله و فریاد است
مولا حسین ، همزمان، گرفتار هر چهار مشکل بود....
۴
وقتی کسی غش میکنه آبی به سر و صورتش میپاشن و کمی آب قندش میدن کم کم به هوش میاد حالا اگر آب وجود نداشته باشه و همه در همین حالت غش باشن چی پیش میاد؟؟؟ فدای اهل عیال تشنه و آواره ات مولا
۵
دم به دم تشنه تر و خسته تر و خونین تر
۶
تنها سایه ، فقط سایه اسب، که مقدور نشد
۷
نه آب نه میوه های آبدار
۸
حتی در مختارنامه هم عطش مولا نشان داده نشد، چون در فیلمها چهره معصومین را نشان نمی دهند، قسمتی از عطش را در چهرهٔ خسته و غبارآلود و خونین و عرق کرده می توان دید، دهان خشک و زبان مثل چوب را نشان نداد، میشد چهره های عطشناک اصحاب را نشان داد، ولی شما می توانید چهرهٔ خودتان یا یکی از عزیزانتان را در چنان حالاتی مجسم کنید..
۹
از نظر پزشکی، در عطش، فشار خون و قند خون می افتد، عرق سرد بر بدن می نشیند، ضعف کامل انسان را فرا می گیرد و قدرت تحرک و حتی تفکر از دست می رود...چشمان به گودی می نشیند، جلو دید گرفته می شود..
تاری دید، سرگیجه، ضعف شدید بدنی، غش یا تشنج های پی در پی و نامشخص...
۱۰
نگران خود بودن یا نگران دیگران بودن، دلواپس بچه ها و خانواده
۱۱
آن دم که سکینه مشک آورد
با دیدهٔ پر ز اشک در آورد
تا دیده به دیدهٔ ترم دوخت
از آتش آه هستی ام سوخت
اینک من و خاطرات آن اشک
اینک منم و فرات، ای مشک
این صحنه را تمام افراد و خیمه ها می بینند، این صحنه را تاریخ تا ابد می بیند
۱۲
سنگینی آهن و سلاح و زره و سپر و .... در گفتار حضرت علی اکبر علیه السلام
۱۳
بین دونهر آب سرش تشنه شد جدا
۱۴
این جنگ نیست، معرکه ای نابرابر است
۱۵
شهادت هرکدام از یاران و اصحاب مخصوصاً عباس و علی اکبر می توانست به شهادت مولا منجر شود، از بس گریه و اشک و ناله و تکاپو داشت در اوج عطش باضافهٔ داغ جانسوز عزیزان و انحراف دین و ..
۱۶
مهمترین امید و آرزوی فرد عطشان
در تشنگی فکر آدم کار می کند و به چیزهای دیگر هم ممکن است مشغول شود ولی در عطش، فکر به چیزی جز آب نمیتواند فکر کند، اگر دهها مشغله ذهنی هم داشته باشد اولین و مهمترین امید و انتظار او آب و رفع عطش است، و اگر کسی به او برسد اولین چیزی که از او می طلبد آب است، اگر هم بخواهند کسی را درمان کنند اولین کار، رفع عطش و شستن زخم و سر و صورت اوست، به انسان زخمی یکباره آب نمی دهند، بلکه به طریقی از او رفع عطش می کنند ولی چنین فردی همینکه طبیب و پرستار و یاور ببیند تا حدود زیادی آرام میشود..
۱۷
تمام تلاش من این است که ذهن خواننده را به کلمهٔ عطشان متوجه کنم..
۱۸
بدون شک در بین هشت میلیارد جمعیت دنیا، تعداد بسیار کمی دچار عطش شدید چندین شبانه روزی در حد مرگ در بیابان بی آب و علف در گرمای ۵۰ درجه شده اند که یکی از آنها منم که خاطرات عطشم را در کتاب «سرابهای سبز» نوشته ام....
فکر می کردم اگر در این دنیا یک قبضه علف سبز و آبدار و یا قطعهٔ کوچک پوست هندوانه نصیبم شود به بهشت و کوثر رسیده ام، اینقدر دست نیافتنی، تا چه رسد به آب شیرین و سرد و گوارا که فکر میکردم از محالات است ولی امیدم را برای رسیدن به آن لحظه به لحظه در خودم احیا میکردم چون دائماً در حال از دست دادن «امیدِ به آب رسیدن» بودم و در همان حال به یاد عطش مولا....
والسلام
محمد حسین صادقی، زرقان فازس
۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳