امامزاده شاهزاده قاسم زرقان

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و رحمه الله و برکاته
یا باب الحوائج ، یا موسی ابن جعفر
امامزاده شاهزاده قاسم زرقان

زیارت امامزاده شاهزاده قاسم علیه السلام
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّیِّدُ الشَهیدُ الزَّکِىُّ الطّاهِرُ الْوَلِىُّ وَالدّاعِى الْحَفِىُّ اَشْهَدُ اَنَّکَ قُلْتَ حَقّاً وَ نَطَقْتَ حَقّاً وَ صِدْقاً وَ دَعَوْتَ اِلى مَوْلاىَ وَ مَوْلاکَ عَلانِیَهً وَ سِرّاً، فازَ مُتَّبِعُکَ و َنَجى مُصَدِّقُکَ وَ خابَ وَ خَسِرَ مُکَذِّبُکَ وَالْمُتَخَلِّفُ عَنْکَ، اِشْهَدْ لى بِهذِهِ الشَّهادَهِ لاَکُونَ مِنَ الْفائِزینَ بِمَعْرِفَتِکَ وَ طاعَتِکَ وَ تَصْدیقِکَ وَ اتِّباعِکَ وَالسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدى وَ ابْنَ سَیِّدى اَنْتَ بابُ اللّهِ الْمُؤْتى مِنْهُ وَ الْمَاْخُوذُ عَنْهُ ، اَتَیْتُکَ زائِراً وَ حاجاتى لَکَ مُسْتَوْدِعاً وَ ها اَنَا ذا اَسْتَوْدِعُکَ دینى وَ اَمانَتى وَ خَواتیمَ عَمَلى وَ جَوامِعَ اَمَلى اِلى مُنَتَهى اَجَلى اِن شاءالله.
َالسَّلامُ عَلَیْکَ یا شاهزاده قاسم وَ رَحْمَهُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
-----------------------------------------------------------------------
با نام خدا و عرض سلام خدمت عاشقان اهلبیت و زُوار محترم حضرت شاهزاده قاسم
ضمن قبولی طاعات و عبادات و زیارات شما خواهشمندیم عکسها و خاطرات و دلنوشته های خود را به ایمیل hodhodzar@gmail.com
صادقی ارسال فرمایید تا با نام شریف خودتان در سایت قرار گیرد
والسلام- خادم سایت : صادقی 09176112253
----------------------------------------------------------------------------
شماره حسابهای آستانه امامزاده شاهزاده قاسم – زرقان
تحت نظر اداره اوقاف و امور خیریه ناحیه 3 شیراز،
جهت واریز هدایا و نذورات عاشقان اهلبیت علیهم السلام
امور عمرانی 4035-7017-9978-6037
امور فرهنگی 3920-7017-9978-6037
امور مدیریتی 4142-7017-9978-6037
نذور ضریح 3813-7017-9978-6037

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تشنه لب» ثبت شده است

دوشنبه, ۱۶ مرداد ۱۴۰۲، ۰۲:۱۱ ق.ظ

سر فصل های عشق و عطش ۵

بسم الله الرحمن الرحیم
۱
با توجه به تجربه ای که من از عطش دارم تاکنون هیچ روضه و نوحه و شعر و تغزیه و نمایش و فیلمی ندیده و نشنیده ام که بتواند تمام عطش مولا را تصویر کند، حتی چند درصد از عطش او هم تاکنون بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز به تصور و تصویر در نیامده و فقط کسانی می توانند تا حدودی عطش مولا را تجسم کنند که مثل من چند روزی دچار عطشمرگی شده باشند... شرح در کتاب سرابهای سبز...
۲
در مکانی نزدیک به کربلا و در زمانی نزدیک به عاشورا، من گرفتار عطشمرگی شدم، در نیمه اول مهرماه ۱۳۵۹ در منطقهٔ جنگی و سوزان نفت شهر... چون عاشورای سال ۶۱ قمری که طی آن روز امام حسین علیه السلام و یاران آن حضرت به شهادت رسیدند، برابر بوده با ۲۱ مهر ماه سال ۵۹ شمسی و دهم اکتبر سال ۶۸۰ میلادی...
۳
وقتی به عطش پی بردی میبینی اصلاً جنگی که به مولا تحمیل کرده اند جنگ نیست، چون جنگ هم قانون خودش را دارد، در اصل، تحریم آب و ممنوعیت ورود به دجله و فرات یک جنایت عظیم و یک ظلم بی حد و حساب و یک وحشیگری مفرط و غیر قابل تصور است که روح و قلب هر انسان آزاده ای را دچار طپش شدید و گریه و حتی باغیرت ترین عاشقها را دچار سکته می کند...
۴
اشک کافی نیست، فکر و بهت و حیرت و .... و در انتها... اشک و هق هق، شعور و شور با هم
۵
از هیچکس توقع همدلی نداشته باش، چون همدلان گاهی ممکن است در اثر علل ناشناخته همدل نباشند، تو برای خودت روضه بخوان و گریه کن... البته پس از تفکر و تجسم دقیق صحنه....
۶
اباالفضل، سقای نا امیدی که در عاشورا فرصت سقائی پیدا نکرد... و شاید بعد از شهادت او، حسین امید به آب رسیدن را از دست داد...
۷
تاکنون نقشه های دقیق و متعددی از صف آرایی و آرایش نیروهای عاشورا از دو طرف دیده ام ولی هیچکدام عطش را، که یک بحران روحیست، نتوانسته اند ترسیم کنند، یعنی ترسیمش نشدنی است...
خود من نیز عمریست به لحاظ اشتغال فکری به این موضوع ، بارها سعی کرده ام تمام جوانب جنگ و میدان و شهدا و موضوعات مبتلابه طرفین را روی کاغذ بنویسم و ترسیم کنم تا در یک نگاه کلی بشود تمام امور را بصورت تقریبی حدس زد ولی به ترسیم عطش که می رسم تمام فرمولها به هم می خورد و تمام موضوعات دیگر تحت الشعاع قرار می گیرند تا جائیکه هیچ فکری بجز رفع عطش امام و خیمه ها باقی نمی ماند و با ورود اصغر به میدان، دیگر چیزی به نام جنگ و آرایش نیروها موضوعیت پیدا نمی کند و لذا فاتح عاشورا تا قیامت اصغر است در محکمه وجدان آزادگان تاریخ....
۸
هر کسی هر برداشتی از عاشورا می کند بکند، شهادت عرفانی، شهادت سیاسی، شهادت اجتماعی، عاطفی، انقلابی،فلسفی و غیره
برداشت من فقط در چارچوب غطش معنا میشود من هنوز از عطش فارغ نشده (و هرگز نخواهم شد) که سراغ فلسفه ها و رویمردهای دیگر بروم
۹
صرفنظر از اصل و نسب حسین، صرفنظر از
مصباح بودن و کشتی نجات بودن و سید جوانان اهل بهشت بودن و وارث آدم بودن و صرفنظر از انا من حسین و .... صرفنظر از اینکه آب مهریه مادرش است و صرفنظر از اینکه پدرش ساقی کوثر است و صرفنظر از حدیث لولاک و مباهله و حدیث کسا و آیات الهی... صرفنظر از تمام اینها، حسین مسافری است غریب با خانواده و گروهی قریب به ۱۵۰ نفر زن و بچه و افراد غیر نظامی و نظامی که در دیاری غریب و سوزان، محاصره و ممنوع الورود میشوند به دو رود دجله فرات... و در نهایت عطش، با زبان خشک و دهان خشکیده، زنده زنده سرش بریده میشود از قفا پیش خانواده اش..
لا الله الا الله
۹
هر کس طبق تخصص و تجربه و علاقه و سلیقه و ذائقه و معرفتش هرگونه میخواهد حسین را تصویر و تفسیر کند، حسین متعلق به تمام انسانهاست و در انحصار کسی نیست، و هر برداشتی از او و هدفش برای من محترم است اما برداشت خودم از او در چیزی است که تجربه کرده ام : عطش مفرط.. من هرگز نمیتوانم از این عبور کنم..
۱۰
از کودکی همراه با عزاداران گفته ام:
ای تشنه لب، حسین وای
سالها این کلمه برایم معنای عمقی نداشت، تشنه لب توصیفی است که همه شامل تمام انسانها، بخصوص روزه داران می شود ولی از وقتی که دچار عطش شدم تا کنون عبارت تشنه لب برایم چنان عمیق و پیچیده و هزار لایه شده که نمیتوانم تمامیت آن را در ذهنم جمع کنم..
۱۱
از آب هم مضایقه کردندکوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
این نخل تر کز آتش جانسوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
زان تشنگان هنوز به عیوق می­رسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
پس ضربتی کزان جگر مصطفی درید
بر حلق تشنه خلف مرتضی زدند
۱۲
علاوه بر سبک و سباقها و نحله ها، هر کسی به موضوعاتی خاص از عاشورا پرداخته ولی درباره عطش کم گفته شده چون کمتر کسی آن را تجربه کرده و اصلاً عطش وحشی در قالب شعر و وزن دست و پاگیر نمی گنجد، مثل درد کشیدن بیمار است که نمیتواند پیرو قانون خاصی باشد..
فعلاً والسلام
ارادتمند و ملتمس دعا : صادقی، زرقان فارس

۰ نظر ۱۶ مرداد ۰۲ ، ۰۲:۱۱
Sadeghi Mohammad Hossein